یادته تازه از آلمان اومده بودم؟ یادته یه ۱۰۰ دلاری گذاشتم روی میز و گفتم پول خوشبختی میاره؟ یادته گفتم به خاطر تو برگشتم؟ یادته بارون میومد و چتر نداشتیم و گفتی من که موهام چتری عه فکر خودت باش؟ یادته قرار بیست و چهارمون کافه باکارا بود؟ باکارا یا باراکا؟ کازابلانکا رو یادته با هم دیدیم؟ یادته مقاله دادیم واسه کنفرانس سیستم های تهویه مطبوع؟ یادته گفتم ادبیات رو ۷۵ زدم، شیمی رو ۴۵؟ یادته داشتی فرایند شیر اختناق رو توضیح می دادی و من گفتم مسخره تر از قانون اول ترمودینامیک توی دنیا نیست؟ یادته گفتی "خودت را برای هیچکس تمام نکن، تمام که بشوی شروع می کنند به تسخیر تمامیّت وجودت"؟ یادته رفتیم سفر؟ سفره ی رنگی رو یادته؟ لاک گرفته بودم برات یادته؟ یادته هر کدوم از انگشت هات رو یه رنگ می زدی؟ یادته استقلال رفته بود لاک دفاعی و چقدر حِرص می خوردی؟ امتحان انتقال جِرم رو یادته هفت ساعت سر جلسه امتحان بودیم؟ شعرخوانیم توی آمفی تئاتر دانشکده رو یادته؟ ناهار برنج نمی خوردی یادته؟ یادته ی می نوشتم؟ آزمایشگاه دو سه بار به خاطر من تعطیل شد یادته؟
.
هیچ کدومش رو یادت نیست، اما من یادمه، حتی یادمه وقتی داشتی صفحه ی لپ تاپت رو می بستی توی جواب کسی که باهاش چت می کردی چی نوشته بودی "خودت را برای هیچکس تمام نکن، تمام که بشوی شروع می کنند به تسخیر تمامیّت وجودت" حالا چی؟ من که تموم شدم برات و تسخیرم کردی، کِی شروعم می کنی و آزادم می کنی؟ نقطه نمی زاری بری سر خط؟ مُردَم از این نقطه های ممتدِ مکرّرِ مسخره که همه اش هر روز نقش می بنده توی زندگیم .
.
این ها همه بهونه بود، خواستم بگم انگشت کوچیکه ی دست راستت رو سبز بزن، انگشت اشاره ی دست چپت رو آبی، انگشت حلقه ی دست چپت رو هم همون رنگه که ترکیبی از چندتا رنگ بود، مابقی رو هرطوری خواستی رنگ کن. اینطوری خیلی بهت میاد. راستی "شَرمِ توو چشمات بوسیدنی بود"
.
#مظاهر_سبزی | #این_متن_عاشقانه_نیست
درباره این سایت