نام کتاب: #گلدسته_و_سایه_ها | نویسنده: #محمود_دولت_آبادی | #موسسه_انتشارات_نگاه | ۱۰۹ صفحه
.
یادداشت من:
این کتاب شامل دو داستان کوتاه از دولت آبادی به نام های "' #پای_گلدسته_امامزاده_شعیب " و " #سایه_های_خسته " است.
داستان اول در مورد زنی به نام عذرا هستش که اهل روستاشون طردش کردن چون عادت به آواز خوندن داره و این کار پیش اون ها مقبول نیست. عذرا نیمه شب می ره امامزاده شعیب و به سیدی که اونجا خادم هست پناه می بره و در انتها می ره بالای گلدسته و شروع می کنه به اذان گفتن و وقتی مردم اون روستا به سمتش یورش می برن خودش رو پرت می کنه پایین و می میره!
هرکدوم از شخصیت های داستان دوم به نحوی دچار فقر عاطفی هستن؛ یکی از جوون ها پدرش رو توی بچگی از دست داده، یکی از شخصیت ها بی سرپرست بزرگ شده، و پیرمردی که ادعا می کنه بچه اش رو سال ها گم کرده.
درباره این سایت