نام کتاب: #مغازهی_خودکشی | نویسنده: #ژان_تولی | مترجم: #احسان_کرمویسی | #نشر_چشمه | ۱۱۴ صفحه
.
مغازه ی خودکشی داستان شهری است که آدم هایش محزون اند و تمایل وافر و میل عجیبی به خودکشی دارند. در این شهر یک خانواده (خانواده ی تواچ) در مغازه ای که از قِبَلِ آن امورات خود را می گذرانند، اقدام به فروش تجهیزات خودکشی می کنند، اجناسی از قبیل ویروس و سَم و طناب.
نام کودکان خانواده ی تواچ (که به همراه پدر و مادرِ خود مدیریت مغازه ی خودکشی را بر عهده دارند) نام افراد مشهوری است که خودکشی کرده اند: میشیما اقتباس از #یوکیو_میشیما است، نویسنده و شاعر ژاپنی که سه بار نامزد #نوبل_ادبیات شد و در سال ۱۹۷۹ به روش سنتی هارای خودکشی کرد؛ ونسان اقتباس از #ونسان_ونگوگ است، نقاش هلندی که در ۱۸۹۰ یک گلوله در قلب خود خالی کرد؛ مرلین اقتباس از #مرلین_مونرو بازیگر امریکایی است که در ۳۶ سالگی بر اثر سوءمصرف داروهای خواب آور و آرام بخش خودکشی کرد؛ آلن اقتباس از #آلن_تورینگ است، دانشمند و ریاضی دان انگلیسی که در اواخر عمر افسرده شد و سیبِ آغشته به سیانور خورد و خودکشی کرد.
.
تمام مردم این شهر غمگین و حزین اند، به جز آلن که با تولدش گویا قلم موی سفید در شهر می چرخاند تا رنگ عشق و امّید بر قامت شهر بیاراید. اما خود وی که مروّج عشق و امّید است، در انتها خودکشی می کند! و این یعنی ژان تولی ،نویسنده و فیلمنامه نویس فرانسوی در سنّ ۵۴ سالگی یک شاهکار خلق کرده است. او شما را میخکوب پای قلم سحرانگیز و اعجازآمیز خود می نشاند و در نهایت ایجاز شما را در دریای ادبیات غرق می کند.
.
لطفا این کتاب را بخوانید.
.
برشی از کتاب: و یه چیز دیگه؛ این جیک جیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی می آد اینجا نباید بهش بگی -ادای آلن را در می آورد- "صبح به خیر." تو باید با لحن یه بابامُرده بهشون بگی "چه روزِ گندی، مادام." یا مثلا بگی "'امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو." خواهش می کنم لطفا این لبخند مسخره رو هم از رو صورتت بردار. می خوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟
درباره این سایت